تأثیر تلویزیون بر کودکان دوزبانه
قرار گرفتن در معرض رسانهها برای کودک دوزبانه به منزله ابزاری است تا دانش زبانشناسی وارد ذهنش شود و تا حدی به رشد زبان او کمک کند. محققان سه پژوهش انجام دادند تا تأثیر رسانه تصویری بر رشد زبان کودکان دوزبانه را بررسی کنند. کودکانی که تحت این آزمایش قرار گرفتند 30 تا 42 ماهه بودند. ابتدا این فرضیه که آیا کودکان واژگان را توأماً از رسانههای تصویری و تعاملات اجتماعی یاد میگیرند، مورد آزمایش قرار گرفت. در تحقیق بعدی بررسی شد آیا کودکان دوزبانه میتوانند واژگان را به تنهایی از رسانههای تصویری مانند تلویزیون یاد بگیرند و در آخر هم آیا تعامل اجتماعی کودک با یک فرد بهصورت زنده و همان فرد در تلویزیون قدرت تأثیر یکسانی بر کودک دوزبانه دارد یا خیر؟
محققان از این آزمایش نتیجه گرفتند کودکان بزرگتر میتوانند واژگان را صرفاً از تلویزیون یاد بگیرند، در حالی که کودکان کوچکتر میتوانستند واژگان را تنها در صورت دریافت پشتیبانی از طریق تعامل اجتماعی با افراد حاضر در محیط پیرامون یاد بگیرند. دیدن و شنیدن تکلم زبان در تلویزیون میتواند به افزایش واژگان غیرفعال یا خنثی در ذهن کودک دوزبانه منجر شود لیکن تعامل با محیط میتواند این واژگان را در ذهن او فعال و قابل استفاده کند.
گروه دیگری از محققان در سال 2007 در خصوص اثرگذاری رسانهها بر رشد زبان کودکان دوزبانه کار کردند. این بار بچهها از بین کودکان هشت تا 24 ماهه انتخاب شدند. محققان دریافتند در صورت استفاده روزانه یک ساعت از برنامههای آموزشی به کودکان، تعداد واژگان آموخته شده چندان قابل توجه نخواهد بود. دو محقق دیگر در آزمایش خود به این نتیجه رسیدند که برخی برنامههای آموزشی ویژه کودکان تأثیر مثبتی بر زایندگی زبان کودک دوزبانه داشتند، در حالی که برخی برنامهها تأثیر کمتری در آموختن کلمات به کودکان داشتند. یادگیری زبان در سنین پایین، بیشتر به تأثیر محتوای تعاملات اجتماعی و بعد از آن به ادراک و واکنش به محتوای ارائه شده در رسانه تصویری مانند تلویزیون بستگی دارد.
از آن زمان کودک دوزبانه توان اجتماعی خود را برای تفسیر و درک محتوای مشاهده شده در تلویزیون نشان میدهد. به همین شیوه، پژوهشگران دیگری نیز مشاهده کردند افزودن طرح، تصویر، مناسبت و رویدادها در برنامه تلویزیونی به تجربه روزانه کودک در خانه، راهی برای جلب توجه او خواهد بود. آنها با آزمایش تواناییهای نوزادان و کودکان نوپا و بررسی چگونگی تأثیر رسانههای تصویری بر پیشرفت تکلم آنها سعی کردند بفهمند آیا امکان یادگیری زبان از رسانهها وجود دارد؟
آنها دریافتند رسانه در صورتی تأثیرگذار است که محتوای آن برای کودک قابل تشخیص باشد (شبیه به تجربیات زندگی روزمره کودک باشد). در سال 2009 دو محقق برنامههای تلویزیونی کودکان را تحت عنوان «داستان سرایی نوین» تعبیر کردند و در پژوهش خود دریافتند قرار گرفتن در معرض برنامههای تلویزیونی کودک به بچهها کمک میکند تا مهارت قصهگویی خود را ارتقا بخشند و نیز درک زمانشناسی - رعایت تقدم و تأخر وقوع رویدادها- در بازگو کردن داستان را در خود تقویت کنند. آنها در بررسی این مهارت، به پارامتر دیگری بهنام ادراک و سوادآموزی برخوردند. بعلاوه دریافتند هنگام ارائه محتوا به کودکان دوزبانه ، عامل «تکرار» موجب پیوند بیشتر با کودکانی میشود که سرگرم آموختن واژگان جدید هستند. از این منظر، برنامههای تلویزیونی خوش ساخت کودک با کارگردانی خوب، ابزار آموزشی مجانی و بسیار ارزشمندی به ویژه برای کودکان کم برخوردار از نظر اقتصادی محسوب میشود.
بعلاوه، تعامل کلامی- پرسش و اظهارنظر بین والدین و فرزندان خردسال ممکن است تأثیر مثبتی روی رشد زبانی آنها داشته باشد و همچنین تمرکز کودک بر محتوای موجود در صفحه نمایش را افزایش دهد. در همین راستا برخی محققان مشاهده کردند وقتی کودکان را در معرض برنامههای تلویزیونی غیر آموزشی قرار میدهند، میزان مشارکت والدین کمتر میشود، به عبارت دیگر میتوان گفت بین قرار گرفتن روبهروی تلویزیون و کاهش فعالیتهای خواندن و یادگیری در خانه ارتباطی وجود دارد و والدین در این شرایط کمتر تمایل به خواندن مطالب برای کودکان خود دارند. در حالی که کودکانی که در معرض برنامه آموزشی کودک محور قرار گرفتند، فعالیت خواندن و یادگیری بیشتری را در محیط خانه تجربه کردند. این حالت به نوعی لزوم پیوستگی والدین با فرایند و تجربه یادگیری فرزندشان را نشان میدهد.